زن زندگی آزادی

خیزشی که ایران را دگرگون کرد

زن زندگی آزادی

خیزشی که ایران را دگرگون کرد

قتل مهسا ژینا امینی به دست ماموران حکومتی در شهریور ۱۴۰۱ جرقه یکی از بزرگ‌ترین خیزش‌های تاریخ را علیه جمهوری اسلامی روشن کرد. جنبش «زن، زندگی، آزادی» از سقز تا تهران گسترش یافت؛ با شعارهای شبانه، اعتصاب‌ها و مقاومت مدنی که روایتی از امید و مقاومت بود.

این جنبش اما در کنار تمام امیدها با خون، سرکوب و اعدام نیز همراه شد. صدها کشته و هزاران بازداشتی، هزینه‌ سنگینی بود که جامعه پرداخت. با این همه، نام ‌و تصاویر معترضان به نماد آزادی‌خواهی نسل جدید بدل شد. آنچه در ادامه می‌آید، روایت مستند و گام‌به‌گام این جنبش است؛ از بازداشت مهسا ژینا تا فروکش کردن نسبی اعتراضات در بهار ۱۴۰۲ و تداوم سرکوب در سال بعد.

قتل مهسا ژینا امینی به دست ماموران حکومتی در شهریور ۱۴۰۱ جرقه یکی از بزرگ‌ترین خیزش‌های تاریخ را علیه جمهوری اسلامی روشن کرد. جنبش «زن، زندگی، آزادی» از سقز تا تهران گسترش یافت؛ با شعارهای شبانه، اعتصاب‌ها و مقاومت مدنی که روایتی از امید و مقاومت بود.

این جنبش اما در کنار تمام امیدها با خون، سرکوب و اعدام نیز همراه شد. صدها کشته و هزاران بازداشتی، هزینه‌ سنگینی بود که جامعه پرداخت. با این همه، نام ‌و تصاویر معترضان به نماد آزادی‌خواهی نسل جدید بدل شد. آنچه در ادامه می‌آید، روایت مستند و گام‌به‌گام این جنبش است؛ از بازداشت مهسا ژینا تا فروکش کردن نسبی اعتراضات در بهار ۱۴۰۲ و تداوم سرکوب در سال بعد.

تابستان ۱۴۰۱، پیش‌زمینه خشم عمومی

در ماه‌های منتهی به بازداشت مهسا ژینا امینی، سیاست «عفاف و حجاب» با شدت بیشتری اجرا شد. گشت ارشاد در خیابان‌ها حضور پررنگ داشت و حملات فیزیکی به زنان مخالف حجاب اجباری افزایش یافت. ویدیوهای متعددی از ضرب و شتم زنان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و موجی از خشم عمومی را برانگیخت. این فضا زمینه‌ساز انفجار اعتراضی شهریور شد.

شهریور ۱۴۰۱، جرقه‌ای در تهران، آتشی در ایران

۲۲ شهریور: مهسا ژینا امینی، ۲۲ ساله و اهل سقز، در متروی حقانی تهران به دست ماموران گشت ارشاد بازداشت شد. او ساعاتی بعد در بازداشتگاه بیهوش و به بیمارستان کسری منتقل شد.

۲۵ شهریور: مرگ مهسا ژینا در بیمارستان تایید شد. خانواده تاکید کردند که دخترشان هیچ بیماری زمینه‌ای نداشته است. گزارش‌های شاهدان از ضرب و شتم این زن جوان حکایت داشتند.

۲۶ شهریور: مراسم خاکسپاری مهسا ژینا در سقز به صحنه سر دادن شعار «ژن، ژیان، آزادی» بدل شد. زنان روسری‌های خود را برداشتند و تصاویر این مراسم سراسر جهان را فرا گرفت. از همان روز، اعتراضات به تهران، مشهد، تبریز، سنندج و شهرهای دیگر سرایت کرد.

۲۸ شهریور: حکومت اینترنت موبایل را قطع و اینستاگرام و واتس‌اپ را مسدود کرد.

تابستان ۱۴۰۱، پیش‌زمینه خشم عمومی

در ماه‌های منتهی به بازداشت مهسا ژینا امینی، سیاست «عفاف و حجاب» با شدت بیشتری اجرا شد. گشت ارشاد در خیابان‌ها حضور پررنگ داشت و حملات فیزیکی به زنان مخالف حجاب اجباری افزایش یافت. ویدیوهای متعددی از ضرب و شتم زنان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و موجی از خشم عمومی را برانگیخت. این فضا زمینه‌ساز انفجار اعتراضی شهریور شد.

شهریور ۱۴۰۱، جرقه‌ای در تهران، آتشی در ایران

۲۲ شهریور: مهسا ژینا امینی، ۲۲ ساله و اهل سقز، در متروی حقانی تهران به دست ماموران گشت ارشاد بازداشت شد. او ساعاتی بعد در بازداشتگاه بیهوش و به بیمارستان کسری منتقل شد.

۲۵ شهریور: مرگ مهسا ژینا در بیمارستان تایید شد. خانواده تاکید کردند که دخترشان هیچ بیماری زمینه‌ای نداشته است. گزارش‌های شاهدان از ضرب و شتم این زن جوان حکایت داشتند.

۲۶ شهریور: مراسم خاکسپاری مهسا ژینا در سقز به صحنه سر دادن شعار «ژن، ژیان، آزادی» بدل شد. زنان روسری‌های خود را برداشتند و تصاویر این مراسم سراسر جهان را فرا گرفت. از همان روز، اعتراضات به تهران، مشهد، تبریز، سنندج و شهرهای دیگر سرایت کرد.

۲۸ شهریور: حکومت اینترنت موبایل را قطع و اینستاگرام و واتس‌اپ را مسدود کرد.

مهر ۱۴۰۱، شعله‌ور شدن اعتراضات و آغاز سرکوب خونین

۱ مهر: همزمان با شروع مدارس، دانش‌آموزان به اعتراض‌ها پیوستند. ارتش بیانیه‌ای تهدیدآمیز صادر کرد و حکومت راهپیمایی‌های حکومتی برگزار کرد.

۸ مهر (جمعه خونین زاهدان): پس از نماز جمعه، نیروهای امنیتی به معترضان در زاهدان شلیک کردند. دست‌کم ۹۶ نفر کشته شدند. این رویداد نشان داد جنبش «زن، زندگی، آزادی» فراتر از مساله حجاب، به مطالبه عدالت و آزادی برای اقوام و اقلیت‌ها گسترش یافته است.

۱۰ مهر: حمله به دانشگاه صنعتی شریف؛ صدها دانشجو بازداشت و ضرب‌وشتم شدند. صحنه‌های این روز به نماد خشونت علیه دانشگاهیان تبدیل شد.

۱۰ مهر: علی خامنه‌ای در سخنرانی عمومی اعتراضات را «اغتشاشات» خواند و دستور برخورد قاطع صادر کرد.

۲۳ و ۲۴ مهر: درگیری و آتش‌سوزی گسترده در زندان اوین؛ حکومت مرگ ۸ نفر را اعلام کرد، اما گزارش‌های غیررسمی از قربانیان بیشتر حکایت داشتند.

آبان ۱۴۰۱، گسترش اعتراضات و خونریزی بیشتر

۴ آبان: مراسم چهلم مهسا ژینا امینی در سقز با حضور هزاران نفر برگزار شد. شعار «زن، زندگی، آزادی» بار دیگر طنین‌انداز شد. حکومت با گلوله و باتوم به سوگواران در شهرهای مختلف حمله کرد. اعتراض‌های آن روز در شهرک اکباتان تهران به مجروح و کشته شدن یک بسیجی و دستگیری ده‌ها جوان منجر شد و شش تن از متهمان این پرونده به اعدام محکوم شدند.

۲۵ آبان (ایذه): کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله، در تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شد. سپهر مقصودی، نوجوان ۱۴ ساله، نیز در ایذه جان باخت. حکومت این حملات را به «تروریست‌ها» نسبت داد.

اواخر آبان: یورش گسترده به مهاباد، بوکان و سنندج با استفاده از سلاح نیمه‌سنگین و تانک صورت گرفت.

۲۹ آبان: بیش از ۲۰۰ نماینده مجلس بیانیه‌ای صادر کردند و خواستار اجرای قصاص علیه معترضان شدند؛ اقدامی که راه را برای اعدام‌های بعدی باز کرد.

آذر ۱۴۰۱، تغییر تاکتیک و آغاز اعدام‌ها

۳ آذر: شورای حقوق بشر سازمان ملل کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی سرکوب در ایران تشکیل داد.

۱۴ تا ۱۶ آذر: اعتصابات سراسری در شهرهایی مانند سنندج و تهران برگزار شد. بازارها و مغازه‌ها بسته شدند.

۱۷ آذر: محسن شکاری، نخستین معترض محکوم به اعدام را به اتهام بستن خیابان در تهران و مجروح کردن یک مامور بسیج به دار آویختند.

۲۱ آذر: اعدام علنی مجید رضا رهنورد، معترض ۲۳ ساله، در مشهد انجام شد.

مهر ۱۴۰۱، شعله‌ور شدن اعتراضات و آغاز سرکوب خونین

۱ مهر: همزمان با شروع مدارس، دانش‌آموزان به اعتراض‌ها پیوستند. ارتش بیانیه‌ای تهدیدآمیز صادر کرد و حکومت راهپیمایی‌های حکومتی برگزار کرد.

۸ مهر (جمعه خونین زاهدان): پس از نماز جمعه، نیروهای امنیتی به معترضان در زاهدان شلیک کردند. دست‌کم ۹۶ نفر کشته شدند. این رویداد نشان داد جنبش «زن، زندگی، آزادی» فراتر از مساله حجاب، به مطالبه عدالت و آزادی برای اقوام و اقلیت‌ها گسترش یافته است.

۱۰ مهر: حمله به دانشگاه صنعتی شریف؛ صدها دانشجو بازداشت و ضرب‌وشتم شدند. صحنه‌های این روز به نماد خشونت علیه دانشگاهیان تبدیل شد.

۱۰ مهر: علی خامنه‌ای در سخنرانی عمومی اعتراضات را «اغتشاشات» خواند و دستور برخورد قاطع صادر کرد.

۲۳ و ۲۴ مهر: درگیری و آتش‌سوزی گسترده در زندان اوین؛ حکومت مرگ ۸ نفر را اعلام کرد، اما گزارش‌های غیررسمی از قربانیان بیشتر حکایت داشتند.

آبان ۱۴۰۱، گسترش اعتراضات و خونریزی بیشتر

۴ آبان: مراسم چهلم مهسا ژینا امینی در سقز با حضور هزاران نفر برگزار شد. شعار «زن، زندگی، آزادی» بار دیگر طنین‌انداز شد. حکومت با گلوله و باتوم به سوگواران در شهرهای مختلف حمله کرد. اعتراض‌های آن روز در شهرک اکباتان تهران به مجروح و کشته شدن یک بسیجی و دستگیری ده‌ها جوان منجر شد و شش تن از متهمان این پرونده به اعدام محکوم شدند.

۲۵ آبان (ایذه): کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله، در تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شد. سپهر مقصودی، نوجوان ۱۴ ساله، نیز در ایذه جان باخت. حکومت این حملات را به «تروریست‌ها» نسبت داد.

اواخر آبان: یورش گسترده به مهاباد، بوکان و سنندج با استفاده از سلاح نیمه‌سنگین و تانک صورت گرفت.

۲۹ آبان: بیش از ۲۰۰ نماینده مجلس بیانیه‌ای صادر کردند و خواستار اجرای قصاص علیه معترضان شدند؛ اقدامی که راه را برای اعدام‌های بعدی باز کرد.

آذر ۱۴۰۱، تغییر تاکتیک و آغاز اعدام‌ها

۳ آذر: شورای حقوق بشر سازمان ملل کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی سرکوب در ایران تشکیل داد.

۱۴ تا ۱۶ آذر: اعتصابات سراسری در شهرهایی مانند سنندج و تهران برگزار شد. بازارها و مغازه‌ها بسته شدند.

۱۷ آذر: محسن شکاری، نخستین معترض محکوم به اعدام را به اتهام بستن خیابان در تهران و مجروح کردن یک مامور بسیج به دار آویختند.

۲۱ آذر: اعدام علنی مجید رضا رهنورد، معترض ۲۳ ساله، در مشهد انجام شد.

دی ۱۴۰۱، فشار بین‌المللی و اعدام‌های بیشتر

۱۷ دی: محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، دو معترض بازداشتی، اعدام شدند. گزارش‌های متعدد از شکنجه و اعترافات اجباری این معترضان منتشر شد.

۲۹ دی‌ماه: پارلمان اروپا با رأی‌گیری قطعنامه‌ای خواستار قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا شد.
زمستان ۱۴۰۱، ادامه سرکوب و تاکتیک‌های جدید

با کاهش اعتراضات خیابانی به دلیل سرکوب و بازداشت‌های گسترده، اشکال دیگری از مقاومت ادامه یافت: شعارهای شبانه از پشت‌بام‌ها، دیوارنویسی و اعتصاب‌های پراکنده ادامه پیدا کرد.

زمستان: موج حمله شیمیایی به مدارس دخترانه و مسمومیت دانش‌آموزان آغاز شد و هزاران دانش‌آموز علائم تنفسی و عصبی گزارش کردند. مقامات رسمی این حوادث را به عوامل مختلف از جمله «استرس» یا «حملات عمدی» نسبت دادند، اما تحقیقات مستقل و گزارش‌های سازمان ملل به احتمال استفاده از مواد شیمیایی برای سرکوب اشاره کردند.


 خودکشی‌ و مرگ‌های مشکوک پس از آزادی، از جمله مریم آروین و یلدا آقافضلی، توجه‌ها را به فشار روانی بر فعالان جلب کرد و صدها معترض با شلیک گلوله و ساچمه بینایی یک یا هر دو چشم خود را از دست دادند.

۲۲ اسفند: قوه قضاییه اعلام کرد که ۲۲ هزار نفر از بازداشت‌شدگان «عفو» شده‌اند؛ عددی که بیشتر مصرف تبلیغاتی داشت اما وسعت بازداشت‌ها را نشان داد.

دی ۱۴۰۱، فشار بین‌المللی و اعدام‌های بیشتر

۱۷ دی: محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، دو معترض بازداشتی، اعدام شدند. گزارش‌های متعدد از شکنجه و اعترافات اجباری این معترضان منتشر شد.

۲۹ دی‌ماه: پارلمان اروپا با رأی‌گیری قطعنامه‌ای خواستار قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا شد.
زمستان ۱۴۰۱، ادامه سرکوب و تاکتیک‌های جدید

با کاهش اعتراضات خیابانی به دلیل سرکوب و بازداشت‌های گسترده، اشکال دیگری از مقاومت ادامه یافت: شعارهای شبانه از پشت‌بام‌ها، دیوارنویسی و اعتصاب‌های پراکنده ادامه پیدا کرد.

زمستان: موج حمله شیمیایی به مدارس دخترانه و مسمومیت دانش‌آموزان آغاز شد و هزاران دانش‌آموز علائم تنفسی و عصبی گزارش کردند. مقامات رسمی این حوادث را به عوامل مختلف از جمله «استرس» یا «حملات عمدی» نسبت دادند، اما تحقیقات مستقل و گزارش‌های سازمان ملل به احتمال استفاده از مواد شیمیایی برای سرکوب اشاره کردند.


 خودکشی‌ و مرگ‌های مشکوک پس از آزادی، از جمله مریم آروین و یلدا آقافضلی، توجه‌ها را به فشار روانی بر فعالان جلب کرد و صدها معترض با شلیک گلوله و ساچمه بینایی یک یا هر دو چشم خود را از دست دادند.

۲۲ اسفند: قوه قضاییه اعلام کرد که ۲۲ هزار نفر از بازداشت‌شدگان «عفو» شده‌اند؛ عددی که بیشتر مصرف تبلیغاتی داشت اما وسعت بازداشت‌ها را نشان داد.

بهار ۱۴۰۲، پایان نمادین اعتراضات خیابانی

۲۹ اردیبهشت: مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی، سه معترض بازداشتی، در اصفهان اعدام شدند. اعترافات اجباری آن‌ها پیش‌تر از صداوسیما پخش شده بود. این اعدام‌ها پایان نمادین خیزش خیابانی تعبیر شد.

سال ۱۴۰۲، تداوم سرکوب و قتل‌های جدید

۱۵ فروردین ۱۴۰۲: علی خامنه‌ای «کشف حجاب» را «حرام شرعی و سیاسی» نامید.

۲۵ فروردین ۱۴۰۳: اجرای «طرح نور» از سوی نیروی انتظامی آغاز شد؛ طرحی شبیه به بازگشت گشت ارشاد با شدت و ترتیبی جدید در معابر عمومی سراسر کشور.

پاییز ۱۴۰۲: یک قتل دیگر

مهر ۱۴۰۲: آرمیتا گراوند، دختر ۱۶ ساله، پس از برخورد با مأموران گشت ارشاد در متروی تهران جان باخت. روایت رسمی «افت فشار خون» اعلام شد، اما گزارش‌ها از حمله به او حکایت داشتند.

بهار ۱۴۰۲، پایان نمادین اعتراضات خیابانی

۲۹ اردیبهشت: مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی، سه معترض بازداشتی، در اصفهان اعدام شدند. اعترافات اجباری آن‌ها پیش‌تر از صداوسیما پخش شده بود. این اعدام‌ها پایان نمادین خیزش خیابانی تعبیر شد.

سال ۱۴۰۲، تداوم سرکوب و قتل‌های جدید

۱۵ فروردین ۱۴۰۲: علی خامنه‌ای «کشف حجاب» را «حرام شرعی و سیاسی» نامید.

۲۵ فروردین ۱۴۰۳: اجرای «طرح نور» از سوی نیروی انتظامی آغاز شد؛ طرحی شبیه به بازگشت گشت ارشاد با شدت و ترتیبی جدید در معابر عمومی سراسر کشور.

پاییز ۱۴۰۲: یک قتل دیگر

مهر ۱۴۰۲: آرمیتا گراوند، دختر ۱۶ ساله، پس از برخورد با مأموران گشت ارشاد در متروی تهران جان باخت. روایت رسمی «افت فشار خون» اعلام شد، اما گزارش‌ها از حمله به او حکایت داشتند.

چهره‌های نمادین جنبش

در میان صدها کشته‌شده، برخی نام‌ها به نمادهای جنبش تبدیل شدند. نیکا شاکرمی، دختری ۱۷ ساله که در تهران ناپدید شد و با آثار ضرب و جرح یافت شد؛ حدیث نجفی، ۲۲ ساله که در مهرشهر کرج با گلوله کشته شد؛ کیان پیرفلک، کودکی ۹ ساله از ایذه که در تیراندازی نیروهای امنیتی جان باخت و سارینا اسماعیل‌زاده، دانش‌آموز ۱۶ ساله که بر اثر ضربات باتوم در کرج به قتل رسید از جمله این نام‌ها بودند. این قربانیان، به‌ویژه به دلیل سن کم یا شرایط خاص مرگشان، در حافظه جمعی ایرانیان ماندگار شدند.

شیوه‌های نوآورانه اعتراض

جنبش «زن، زندگی، آزادی» با خلاقیت‌های بی‌سابقه‌ای همراه بود. زنان روسری‌های خود را در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها برداشتند یا سوزاندند. شعارهای شبانه از پشت‌بام‌ها طنین‌انداز شد. دانشجویان و دانش‌آموزان کلاس‌ها را تحریم کردند و بازارها در برخی شهرها به اعتصاب پیوستند. دیوارنویسی، شعارنویسی روی اسکناس‌ها و آثار هنری مانند موسیقی، فیلم‌های کوتاه و نقاشی‌های خیابانی به ابزارهایی برای بیان اعتراض تبدیل شدند.

سرکوب بی‌رحمانه

در مقابل، حکومت ترکیبی از روش‌های سرکوب را به کار برد. نیروهای امنیتی از گلوله‌های جنگی و ساچمه‌ای علیه معترضان استفاده کردند. بیش از ۲۲ هزار نفر بازداشت شدند و گزارش‌هایی از شکنجه و اعترافات اجباری منتشر شد. محاکمه‌های سریع در دادگاه‌های انقلاب به صدور احکام اعدام منجر شد. قطع اینترنت و فیلترینگ گسترده، استفاده از نیروهای لباس‌شخصی و بسیج، و فشار بر خانواده‌های قربانیان برای سکوت یا پذیرش روایت رسمی، از دیگر ابزارهای سرکوب بود.

چهره‌های نمادین جنبش

در میان صدها کشته‌شده، برخی نام‌ها به نمادهای جنبش تبدیل شدند. نیکا شاکرمی، دختری ۱۷ ساله که در تهران ناپدید شد و با آثار ضرب و جرح یافت شد؛ حدیث نجفی، ۲۲ ساله که در مهرشهر کرج با گلوله کشته شد؛ کیان پیرفلک، کودکی ۹ ساله از ایذه که در تیراندازی نیروهای امنیتی جان باخت و سارینا اسماعیل‌زاده، دانش‌آموز ۱۶ ساله که بر اثر ضربات باتوم در کرج به قتل رسید از جمله این نام‌ها بودند. این قربانیان، به‌ویژه به دلیل سن کم یا شرایط خاص مرگشان، در حافظه جمعی ایرانیان ماندگار شدند.

شیوه‌های نوآورانه اعتراض

جنبش «زن، زندگی، آزادی» با خلاقیت‌های بی‌سابقه‌ای همراه بود. زنان روسری‌های خود را در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها برداشتند یا سوزاندند. شعارهای شبانه از پشت‌بام‌ها طنین‌انداز شد. دانشجویان و دانش‌آموزان کلاس‌ها را تحریم کردند و بازارها در برخی شهرها به اعتصاب پیوستند. دیوارنویسی، شعارنویسی روی اسکناس‌ها و آثار هنری مانند موسیقی، فیلم‌های کوتاه و نقاشی‌های خیابانی به ابزارهایی برای بیان اعتراض تبدیل شدند.

سرکوب بی‌رحمانه

در مقابل، حکومت ترکیبی از روش‌های سرکوب را به کار برد. نیروهای امنیتی از گلوله‌های جنگی و ساچمه‌ای علیه معترضان استفاده کردند. بیش از ۲۲ هزار نفر بازداشت شدند و گزارش‌هایی از شکنجه و اعترافات اجباری منتشر شد. محاکمه‌های سریع در دادگاه‌های انقلاب به صدور احکام اعدام منجر شد. قطع اینترنت و فیلترینگ گسترده، استفاده از نیروهای لباس‌شخصی و بسیج، و فشار بر خانواده‌های قربانیان برای سکوت یا پذیرش روایت رسمی، از دیگر ابزارهای سرکوب بود.

میراثی برای ایران

جنبش «زن، زندگی، آزادی» از مرگ تراژیک مهسا ژینا امینی آغاز شد، اما به سرعت به مطالبه‌ای برای تغییرات بنیادی در ایران تبدیل شد. این جنبش نشان داد که جامعه ایران از مرحله ترس عبور کرده و خواست دموکراسی، آزادی و برابری را در قالب‌های گوناگون از اعتراض در خیابان تا هنر و فضای مجازی پی می‌گیرد.

هرچند اعتراضات خیابانی در بهار ۱۴۰۲ فروکش کرد، یاد قربانیان و شیوه‌های مقاومت مردمی همچنان در حافظه جمعی زنده است. این جنبش نه‌تنها صدای رسای رهایی زنان ایران بود، که به فریادی برای زندگی و آزادی در برابر سرکوب و بی‌عدالتی ودرخواست برای نابودی جمهوری اسلامی بدل شد.

میراثی برای ایران

جنبش «زن، زندگی، آزادی» از مرگ تراژیک مهسا ژینا امینی آغاز شد، اما به سرعت به مطالبه‌ای برای تغییرات بنیادی در ایران تبدیل شد. این جنبش نشان داد که جامعه ایران از مرحله ترس عبور کرده و خواست دموکراسی، آزادی و برابری را در قالب‌های گوناگون از اعتراض در خیابان تا هنر و فضای مجازی پی می‌گیرد.

هرچند اعتراضات خیابانی در بهار ۱۴۰۲ فروکش کرد، یاد قربانیان و شیوه‌های مقاومت مردمی همچنان در حافظه جمعی زنده است. این جنبش نه‌تنها صدای رسای رهایی زنان ایران بود، که به فریادی برای زندگی و آزادی در برابر سرکوب و بی‌عدالتی ودرخواست برای نابودی جمهوری اسلامی بدل شد.

کمپین #پرنده_مهسا به یاد قربانیان، آسیب‌دیدگان و زندانیان