جان‌هایی که گرفتار طناب دار «جمهوری اعدامی» شدند

روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱ بود و قتل مهسا ژینا امینی در بازداشتگاه پلیس گشت ارشاد به خاطر رعایت نکردن حجاب اجباری، بزرگترین خیزش مردمی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از دهه شصت تاکنون را رقم رد. خیزشی که در داخل و خارج از ایران به سرعت شدت گرفت و صدایش با شعار «زن زندگی آزادی» به گوش جهانیان رسید. در جریان این اعتراض بزرگ، ده‌ها هزار نفر در ایران بازداشت و زندانی شدند و ده‌ها نفر با اتهام‌هایی همچون محاربه و افساد فی‌الارض که می‌توانست حکم اعدام برایشان به دنبال داشته باشد مواجه شدند؛ از بین آنها شماری به سرعت اعدام شدند و ده‌ها نفر همچنان زیر سایه اعدام، شب را به روز می‌رسانند و با کابوس طناب اعدام دور گردنشان پیش از اذان صبح از خواب بر می‌خیزند.

جمهوری اسلامی که خود با اعتراض‌های خیابانی مردم پیروز شده و بر سر کار آمده بود، با سرکوب و قتل معترضان در خیابان و شکنجه و اعدام آنها در زندان، در جریان اعتراض‌های سال پیش از سوی مردم «جمهوری اعدامی» لقب گرفت.

در یک نمونه، علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی دو هفته پس از قتل مهسا امینی در یک سخنرانی مردم معترض در خیابان را عناصر ضربه‌خورده از جمهوری اسلامی نامید و به قوه قضاییه دستور دارد باید برای آنها مجازات تعیین و محاکمه‌شان کند.

روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱ بود و قتل مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه پلیس گشت ارشاد به خاطر رعایت نکردن حجاب اجباری، بزرگترین خیزش مردمی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از دهه شصت تاکنون را رقم رد. خیزشی که در داخل و خارج از ایران به سرعت شدت گرفت و صدایش با شعار «زن زندگی آزادی» به گوش جهانیان رسید. در جریان این اعتراض بزرگ، ده‌ها هزار نفر در ایران بازداشت و زندانی شدند و ده‌ها نفر با اتهام‌هایی همچون محاربه و افساد فی‌الارض که می‌توانست حکم اعدام برایشان به دنبال داشته باشد مواجه شدند؛ از بین آنها شماری به سرعت اعدام شدند و ده‌ها نفر همچنان زیر سایه اعدام، شب را به روز می‌رسانند و با کابوس طناب اعدام دور گردنشان پیش از اذان صبح از خواب بر می‌خیزند.

جمهوری اسلامی که خود با اعتراض‌های خیابانی مردم پیروز شده و بر سر کار آمده بود، با سرکوب و قتل معترضان در خیابان و شکنجه و اعدام آنها در زندان، در جریان اعتراض‌های سال پیش از سوی مردم «جمهوری اعدامی» لقب گرفت.

در یک نمونه، علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی دو هفته پس از قتل مهسا امینی در یک سخنرانی مردم معترض در خیابان را عناصر ضربه‌خورده از جمهوری اسلامی نامید و به قوه قضاییه دستور دارد باید برای آنها مجازات تعیین و محاکمه‌شان کند.

هزاران نفر در ایران بازداشت و زندانی شدند و ده‌ها تن با اتهاماتی همچون محاربه و افساد فی‌الارض که می‌توانست حکم اعدام برایشان به دنبال داشته باشد مواجه شدند؛ از این میان دستکم هفت تن به سرعت اعدام شدند. احکام اعدام آنها عمدتا به دست قضاتی همچون سیدعلی مظلوم، سیدموسی آصف‌الحسینی، ابوالقاسم صلواتی، محمدرضا عموزاد، ایمان افشاری، سیدهادی منصوری و مرتضی براتی صادر شده بود.

محسن شکاری؛ پسری عاشق قهوه و گیم

محسن شکاری،۲۲ ساله و از بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ نخستین کسی بود که با حکم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام شد. سوم مهر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات خیابانی در تهران بازداشت شد و دادگاه انقلاب تهران به دلیل بستن خیابان ستارخان و مجروح کردن یک مامور بسیج او را به محاربه متهم و در نهایت به اعدام محکوم کرد. دیوان عالی کشور هم اقدام او را مصداق ترساندن مردم دانست. همه‌چیز برای یک قتل حکومتی آماده بود. برای گردنی دیگر طناب آماده کرده بود. ۱۷ آذر ۱۴۰۱، درحالی که ۷۵ روز از بازداشتش گذشته بود به دست جمهوری اسلامی اعدام شد.

محسن شکاری؛ پسری عاشق قهوه و گیم

۲۲ ساله و از بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ نخستین کسی بود که با حکم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام شد. سوم مهر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات خیابانی در تهران بازداشت شد و دادگاه انقلاب تهران به دلیل بستن خیابان ستارخان و مجروح کردن یک مامور بسیج او را به محاربه متهم و در نهایت به اعدام محکوم کردند. دیوان عالی کشور هم اقدام او را مصداق ترساندن مردم دانست. همه‌چیز برای یک قتل حکومتی آماده بود. برای گردنی دیگر طناب آماده کرده بود. ۱۷ آذر ۱۴۰۱، درحالی که ۷۵ روز از بازداشتش گذشته بود به دست جمهوری اسلامی اعدام شد.

مجیدرضا رهنورد؛ بر مزارم آهنگ شاد پخش کنید

مجیدرضا رهنورد، کشتی‌گیر ۲۳ و از بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران دومین معترضی بود که جمهوری اسلامی خبر اعدامش را منتشر کرد. ۲۸ آبان در جریان خیزش بازداشت شد. به‌سرعت و بدون تشریفات قانونی و تنها پس از پنج روز از بازداشت و بدون داشتن حق استفاده از وکیل به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شد. متهم شد که در روز ۲۶ آبان در خیابان «حر عاملی» مشهد به شش بسیجی حمله کرده و در جریان این حمله دو تن از آنان کشته و چهار تن دیگر مجروح شده‌اند. دو هفته بعد هم او را اعدام کردند.

مجیدرضا رهنورد بر روی یکی از دستانش خالکوبی نماد ملی شیر و خورشید داشت؛ دستی که پیش از اعدام و در زمان بازداشت ابتدا سوزانده و سپس شکسته شده بود.

چند روز پس از اعدام مجیدرضا ویدیویی در رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی از او منتشر شد که نشان می‌داد درحالی‌که دستش شکسته شده و چشم‌بند دارد و نیروهای امنیتی احاطه‌اش کرده‌اند، خبرنگار صداوسیما از او می‌پرسد که در وصیت‌نامه خود چه نوشته‌ای؟ مجیدرضا می‌گوید: «کجا خاکم کنند و دوست ندارم گریه کنند سر مزار، دوست ندارم برایم نماز و قرآن بخوانند. شادی کنند و آهنگ شاد پخش کنند».

مجیدرضا رهنورد؛ بر مزارم آهنگ شاد پخش کنید

کشتی‌گیر ۲۳ و از بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران دومین معترضی بود که جمهوری اسلامی خبر اعدامش را منتشر کرد. ۲۸ آبان در جریان خیزش بازداشت شد. به‌سرعت و بدون تشریفات قانونی و تنها پس از پنج روز از بازداشت و بدون داشتن حق استفاده از وکیل به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شد. متهم شد که در روز ۲۶ آبان در خیابان «حر عاملی» مشهد به شش بسیجی حمله کرده و در جریان این حمله دو تن از آنان کشته و چهار تن دیگر مجروح شده‌اند. دو هفته بعد هم او را اعدام کردند.

مجیدرضا رهنورد بر روی یکی از دستانش خالکوبی نماد ملی شیر و خورشید داشت؛ دستی که پیش از اعدام و در زمان بازداشت ابتدا سوزانده و سپس شکسته شده بود.

چند روز پس از اعدام مجیدرضا ویدیویی در رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی از او منتشر شد که نشان می‌داد درحالی‌که دستش شکسته شده و چشم‌بند دارد و نیروهای امنیتی احاطه‌اش کرده‌اند، خبرنگار صداوسیما از او می‌پرسد که در وصیت‌نامه خود چه نوشته‌ای؟ مجیدرضا می‌گوید: «کجا خاکم کنند و دوست ندارم گریه کنند سر مزار، دوست ندارم برایم نماز و قرآن بخوانند. شادی کنند و آهنگ شاد پخش کنند».

محمد حسینی؛ قهرمانی که کارگری می‌کرد

متولد کرج بود و پدر و مادرش را سال‌ها پیش از دست داده بود. یک خواهر و یک برادر، و یک برادر ناتنی داشت که سال‌های زیادی، رابطه چندانی با آنها نداشت و در کمال شهر کرج در یک خانه استیجاری، تنها زندگی می‌کرد. او تا مقطع راهنمایی درس خوانده بود و در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین با درآمد ماهانه حدودا شش میلیون تومان کارگر بود. او در چند رشته رزمی، از جمله کونگ‌فو و ووشو، حکم قهرمانی داشت و آنچه که در دادگاه به عنوان مستندات جرم علیه او به نمایش درآمده بود، همگی از وسایل ورزش رزمی‌اش بود. او به اتهام مشارکت در مرگ یک بسیجی در مراسم چهلم حدیث نجفی به اعدام محکوم شد و در ۱۷ دی ماه این حکم به اجرا گذاشته شد.

محمد حسینی؛ قهرمانی که کاگری می‌کرد

متولد کرج بود و پدر و مادرش را سال‌ها پیش از دست داده بود. یک خواهر و یک برادر، و یک برادر ناتنی داشت که سال‌های زیادی، رابطه چندانی با آنها نداشت و در کمال شهر کرج در یک خانه استیجاری، تنها زندگی می‌کرد. او تا مقطع راهنمایی درس خوانده بود و در شرکت «جوجه‌کشی» مرغک قزوین با درآمد ماهانه حدودا شش میلیون تومان کارگر بود. او در چند رشته رزمی، از جمله کونگ‌فو و ووشو، حکم قهرمانی داشت و آنچه که در دادگاه به عنوان مستندات جرم علیه او به نمایش درآمده بود، همگی از وسایل ورزش رزمی‌اش بود. او به اتهام مشارکت در مرگ یک بسیجی در مراسم چهلم حدیث نجفی به اعدام محکوم شد و در ۱۷ دی ماه این حکم به اجرا گذاشته شد.

محمدمهدی کرمی: بابا حکم من اعدامه، به مامان چیزی نگو

محمدمهدی کرمی، وزشکار کُرد یارسان و اهل بیجار در استان کردستان و خانواده‌اش به شهرستان نظرآباد مهاجرت کرده بودند. در رشته کاراته به صورت حرفهای فعالیت داشت. با بیش از ۱۰ عنوان قهرمانی کشوری و استانی و در سال ۱۳۹۶ به اردوی تیم‌های ملی کاراته جمهوری اسلامی ایران دعوت شده بود. او با کارگری و به گفته خودش: «نانِ حلال» به معاشِ خانواده ازجمله پدرش آقاماشاالله کمک می‌کرد. صدای محمدمهدی کرمی که در تماسی با پدرش ماشاالله کرمی به او می‌گفت: «بابا حکم‌ها رو دادن، حکم من اعدامه، به مامان چیزی نگو» در حافظه تاریخی مردم ثبت شده است.

محمدمهدی کرمی: بابا حکم من اعدامه، به مامان چیزی نگو

محمدمهدی کرمی وزشکار کُرد یارسان و اهل بیجار در استان کردستان و خانواده‌اش به شهرستان نظرآباد مهاجرت کرده بودند. در رشته کاراته به صورت حرفهای فعالیت داشت. با بیش از ۱۰ عنوان قهرمانی کشوری و استانی و در سال ۱۳۹۶ به اردوی تیم‌های ملی کاراته جمهوری اسلامی ایران دعوت شده بود. او با کارگری و به گفته خودش: «نانِ حلال» به معاشِ خانواده ازجمله پدرش آقاماشاالله کمک می‌کرد. صدای محمدمهدی کرمی که در تماسی با پدرش ماشاالله کرمی به او می‌گفت: «بابا حکم‌ها رو دادن، حکم من اعدامه، به مامان چیزی نگو» در حافظه تاریخی مردم ثبت شده است.

دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مدعی شد که او همراه با ۱۵ نفر دیگر در مرگ یک بسیجی در درگیری‌های چهلم حدیث نقش داشته و روز ۱۷ دی ۱۴۰۱ اعدامش کرد.

اعدامیان خانه اصفهان؛ مردم نگذارید ما را بکشند

 مجید کاظمی  ۳۰ ساله،  سعید یعقوبی ۳۷ ساله و صالح میرهاشمی ۳۶ ساله، معترضان دیگری بودند که بابت پرونده موسوم به «خانه اصفهان» بازداشت و در زندان دستگرد اصفهان اعدام شدند. 

آنها در حالی به اتهام «محاربه از طریق کشیدن سلاح کلاشنیکف» به اعدام محکوم شده بودند که نواقص بسیاری در پرونده‌شان وجود داشت و اعدام‌شان اعتراض‌ها و واکنش‌های گسترده بین‌المللی را به دنبال داشت.

این سه جوان معترض چند روز پیش از اعدام در یادداشتی که از داخل زندان به بیرون فرستاده شد، خطاب به مردم ایران نوشته بودند: «ما به یاری و حمایت شما نیاز داریم. نگذارید ما را بکشند».

نامه‌ای که به موج حمایت‌های داخلی و بین‌المللی از آنها انجامید اما سرنوشت این سه جوان را نیز طناب دار قوه قضائیه جمهوری اسلامی رقم زد و روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ اعدام شدند.

اعدامیان خانه اصفهان؛ مردم نگذارید ما را بکشند

 مجید کاظمی  ۳۰ ساله،  سعید یعقوبی ۳۷ ساله و صالح میرهاشمی ۳۶ ساله، معترضان دیگری بودند که بابت پرونده موسوم به «خانه اصفهان» بازداشت و در زندان دستگرد اصفهان اعدام شدند. 

آنها در حالی به اتهام «محاربه از طریق کشیدن سلاح کلاشنیکف» به اعدام محکوم شده بودند که نواقص بسیاری در پرونده‌شان وجود داشت و اعدام‌شان اعتراض‌ها و واکنش‌های گسترده بین‌المللی را به دنبال داشت.

این سه جوان معترض چند روز پیش از اعدام در یادداشتی که از داخل زندان به بیرون فرستاده شد، خطاب به مردم ایران نوشته بودند: «ما به یاری و حمایت شما نیاز داریم. نگذارید ما را بکشند».

نامه‌ای که به موج حمایت‌های داخلی و بین‌المللی از آنها انجامید اما سرنوشت این سه جوان را نیز طناب دار قوه قضائیه جمهوری اسلامی رقم زد و روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ اعدام شدند.

احکام اعدام همه این هفت نفر به دست قضاتی همچون سیدعلی مظلوم، سیدموسی آصف‌الحسینی، ابوالقاسم صلواتی، محمدرضا عموزاد، ایمان افشاری، سیدهادی منصوری و مرتضی براتی صادر شده بود.

جواد روحی؛ اعدام به اتهام رقصیدن در خیابان

هشتمین نفر اما جواد روحی، شهروند ۳۵ ساله اهل آمل و یکی از بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ که توسط دادگاه انقلاب ساری به ۳ بار اعدام محکوم شده بود. حکمی که بعدتر در دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده‌اش برای رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض دادگاه انقلاب ساری ارسال شد. به گفته وکیلش جرم او «رقصیدن در تجمع اعتراضی و به آتش افکندن روسری چند زن معترض» بود و اتهامی که به خاطرش به اعدام محکوم شد «آتش زدن کیوسک پلیس» بود. چندی پیش کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در گزارشی به شرحِ شکنجه‌های ترسناک جواد روحی پرداخت و نوشت او در زندان سپاه پاسداران برای گرفتن اعترافِ اجباری تحت فشار قرار گرفت و قدرت تکلمش را بر اثر شکنجه از دست داد. چند هفته به سالروز بازداشتش مانده بود، مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی گفتند که او روز ۹ شهریور ۱۴۰۲ پس از انتقال از زندان نوشهر به بیمارستان بهشتی نوشهر جان باخت. یک قتل حکومتی دیگر.

جواد روحی؛ اعدام به اتهام رقصیدن در خیابان

هشتمین نفر اما جواد روحی، شهروند ۳۵ ساله اهل آمل و یکی از بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ که توسط دادگاه انقلاب ساری به ۳ بار اعدام محکوم شده بود. حکمی که بعدتر در دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده‌اش برای رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض دادگاه انقلاب ساری ارسال شد. به گفته وکیلش جرم او «رقصیدن در تجمع اعتراضی و به آتش افکندن روسری چند زن معترض» بود و اتهامی که به خاطرش به اعدام محکوم شد «آتش زدن کیوسک پلیس» بود. چندی پیش کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در گزارشی به شرحِ شکنجه‌های ترسناک جواد روحی پرداخت و نوشت او در زندان سپاه پاسداران برای گرفتن اعترافِ اجباری تحت فشار قرار گرفت و قدرت تکلمش را بر اثر شکنجه از دست داد. چند هفته به سالروز بازداشتش مانده بود، مقام‌های قضایی جمهوری اسلامی گفتند که او روز ۹ شهریور ۱۴۰۲ پس از انتقال از زندان نوشهر به بیمارستان بهشتی نوشهر جان باخت. یک قتل حکومتی دیگر.

لیست بلندبالای معترضان در خطر اعدام

حالا بعد از چهل‌وچهار سال و با وجود همه مخالفت‌های داخلی و بین‌المللی، جمهوری اسلامی همچنان بالاترین نرخ اعدام را نسبت به جمعیت در جهان دارد و هنوز هم نام جمهوری اسلامی با اعدام گره خورده است. 

محمد قبادلو، سامان صیدی (یاسین)، پوریا جواهری، میلاد آرمون، علیرضا کفایی، سیدمحمدمهدی حسینی، مهدی ایمانی، حسین نعمتی، امیرمحمد خوش‌اقبال، علیرضا برمزپورناک، نوید نجاران، عباس (مجاهد) کورکور، میلاد زهره‌‌وند، مهدی محمدی‌فرد، رضا رسایی، فرهاد بیگی گروسی، سعید شیرازی، منوچهر مهمان‌نواز، عارف خوشکار، سجاد ایمانیان‌نژاد و شماری از زندانیان محبوس در اوین که به بهانه آتش‌سوزی اوین برایشان پرونده‌سازی شده است، ازجمله کسانی‌اند که همچنان جانشان در خطر است.