نه بزرگ زنان ایرانی به حجاب اجباری: بازنگری یک ساله

مریم مقدم
ایران‌اینترنشنال

«حاضر نیستم عکس پروفایل با حجاب بگذارم تا بتوانم به گروه کاری واتس‌اپ شرکت بپیوندم.» این پیامی است که سارا اخیرا برای مدیرش فرستاد، بی‌اینکه به خطر احتمال اخراج شدنش اهمیتی بدهد. او مهندسی جوان است که در تهران کار می‌کند.

«ترجیح می‌دهم اصلا عکس پروفایل نداشته باشم، ولی عکس با حجاب نگذارم.» نام واقعی سارا و شرکتی که او را استخدام کرده به درخواست خودش و برای حفظ امنیتش، منتشر نکردیم. سارا توبیخ شده که باید مطابق مقررات عمل کند و از منتشر کردن عکس بدون حجاب و در محکومیت قانون حجاب اجباری در حسابش در ایکس (توییتر سابق) خودداری کند، وگرنه ممکن است از کار اخراج شود.

این زن جوان با اشاره به مرگ مهسا ژینا امینی به ما گفت: «ما زنان ایرانی به پارسال و موقعیتی که قبل از مرگ مهسا داشتیم، برنمی‌گردیم.» کشته شدن مهسای ۲۲ ساله در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱به دلیل جراحاتی که در بازداشت گشت ارشاد متحمل شده بود، موج جدیدی از اعتراضات ضدحکومتی را در سراسر ایران به راه انداخت و به تولد جنبش جهانی مشهور به «زن، زندگی، آزادی» برای رسیدن به دموکراسی در ایران منجر شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، شرکتی که سارا را استخدام کرده، به شدت نگران خشم مقام‌های حکومتی است و بیم آن را دارد که به ساختمان‌هایش در شهرهای مختلف سرکشی کنند تا مطمئن شوند قانون حجاب اجباری هم توسط مدیریت اعمال می‌شود و هم کارمندان زن آن را رعایت می‌کنند.

«حاضر نیستم عکس پروفایل با حجاب بگذارم تا بتوانم به گروه کاری واتس‌اپ شرکت بپیوندم.» این پیامی است که سارا اخیرا برای مدیرش فرستاد، بی‌اینکه به خطر احتمال اخراج شدنش اهمیتی بدهد. او مهندسی جوان است که در تهران کار می‌کند.

«ترجیح می‌دهم اصلا عکس پروفایل نداشته باشم، ولی عکس با حجاب نگذارم.» نام واقعی سارا و شرکتی که او را استخدام کرده به درخواست خودش و برای حفظ امنیتش، منتشر نکردیم. سارا توبیخ شده که باید مطابق مقررات عمل کند و از منتشر کردن عکس بدون حجاب و در محکومیت قانون حجاب اجباری در حسابش در ایکس (توییتر سابق) خودداری کند، وگرنه ممکن است از کار اخراج شود.

این زن جوان با اشاره به مرگ مهسا ژینا امینی به ما گفت: «ما زنان ایرانی به پارسال و موقعیتی که قبل از مرگ مهسا داشتیم، برنمی‌گردیم.» کشته شدن مهسای ۲۲ ساله در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱به دلیل جراحاتی که در بازداشت گشت ارشاد متحمل شده بود، موج جدیدی از اعتراضات ضدحکومتی را در سراسر ایران به راه انداخت و به تولد جنبش جهانی مشهور به «زن، زندگی، آزادی» برای رسیدن به دموکراسی در ایران منجر شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، شرکتی که سارا را استخدام کرده، به شدت نگران خشم مقام‌های حکومتی است و بیم آن را دارد که به ساختمان‌هایش در شهرهای مختلف سرکشی کنند تا مطمئن شوند قانون حجاب اجباری هم توسط مدیریت اعمال می‌شود و هم کارمندان زن آن را رعایت می‌کنند.

حکومت ایران که در آستانه اولین سالگرد مرگ مهسا ژینا امینی مبهوت مقاومت قاطع زنان در برابر قانون حجاب اجباری شده و تمام تلاش خود را به کار گرفته تا زنان را از حضور بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی بازدارد، اما در این مسیر موفقیت چندانی کسب نکرده است.

خیابان‌های که ایران بعد از مرگ مهسا صحنه یکی از عجیب‌ترین حوادث پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ بودند، یعنی آتش زدن روسری‌ به عنوان نماد بیش از چهار دهه به بردگی کشیدن زنان و گروگان گرفتن اساسی‌ترین آزادی‌ آنها در انتخاب نحوه پوشش و کنترل بر بدن خود، همچنان زیر پای زنان بدون حجاب هستند.

این موضوع وقتی اهمیت خاص پیدا می‌کند که به یاد بیاوریم حکومت مذهبی جمهوری اسلامی پس از «انقلاب اسلامی»، با اجباری کردن حجاب تمام تلاش خود را به کار گرفت تا والاترین ارزش و آرزوی زن ایرانی را ایفای نقش در قامت یک مادر «مومن و انقلابی» و همسری «مطیع و فرمانبردار» ترسیم کند.

اما این بار در سال ۱۴۰۱، پس از دهه‌ها مبارزه، مقاومت و تحمل شدیدترین اشکال سرکوب و زندان، زنان با شجاعت در عرصه عمومی بدون حجاب ظاهر شدند و شعار پیشروی «زن، زندگی، آزادی» را سر دادند؛ شعاری که کل ملت و حتی جهان را تکان داد و موج عظیمی از همدردی و حمایت را برای جنبش زنان در ایران برانگیخت.

حکومت ایران که در آستانه اولین سالگرد مرگ مهسا ژینا امینی مبهوت مقاومت قاطع زنان در برابر قانون حجاب اجباری شده و تمام تلاش خود را به کار گرفته تا زنان را از حضور بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی بازدارد، اما در این مسیر موفقیت چندانی کسب نکرده است.

خیابان‌های که ایران بعد از مرگ مهسا صحنه یکی از عجیب‌ترین حوادث پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ بودند، یعنی آتش زدن روسری‌ به عنوان نماد بیش از چهار دهه به بردگی کشیدن زنان و گروگان گرفتن اساسی‌ترین آزادی‌ آنها در انتخاب نحوه پوشش و کنترل بر بدن خود، همچنان زیر پای زنان بدون حجاب هستند.

این موضوع وقتی اهمیت خاص پیدا می‌کند که به یاد بیاوریم حکومت مذهبی جمهوری اسلامی پس از «انقلاب اسلامی»، با اجباری کردن حجاب تمام تلاش خود را به کار گرفت تا والاترین ارزش و آرزوی زن ایرانی را ایفای نقش در قامت یک مادر «مومن و انقلابی» و همسری «مطیع و فرمانبردار» ترسیم کند.

اما این بار در سال ۱۴۰۱، پس از دهه‌ها مبارزه، مقاومت و تحمل شدیدترین اشکال سرکوب و زندان، زنان با شجاعت در عرصه عمومی بدون حجاب ظاهر شدند و شعار پیشروی «زن، زندگی، آزادی» را سر دادند؛ شعاری که کل ملت و حتی جهان را تکان داد و موج عظیمی از همدردی و حمایت را برای جنبش زنان در ایران برانگیخت.

سوگند، یک فعال برجسته حقوق زنان که برای حفظ امنیتش درخواست کرد نام واقعی‌اش فاش نشود، در این زمینه گفت: «من فکر می‌کنم زنان ایرانی از ابتدای جنبش زن، زندگی، آزادی سطح بی‌سابقه‌ای از شجاعت نشان دادند. آنها روسری‌هایشان را سوزاندند، در برابر باتوم و گلوله ایستادگی کردند و با وجود ترس از حمله اسیدپاشی، بازداشت و تجاوز جنسی احتمالی (توسط نیروهای رژیم) به حجاب نه گفتند.» او در توضیح بیشتر دیدگاه خود در مورد جهت‌گیری جنبش زنان ایرانی پس از مرگ مهسا ژینا افزود شجاعت برداشتن و سوزاندن روسری در اماکن عمومی چیزی نیست که بتوان آن را از زنان گرفت و این شهامت زنان باعث شده حکومت به حدی بترسد که مدام دستورالعمل‌های جدیدی را برای اعمال شدیدتر حجاب اجباری صادر کند.

مقام‌های جمهوری اسلامی در برخورد با زنانی که حجابشان را برمی‌دارند، مجازات‌های شدیدی را پیشنهاد و بعضا اجرا کرده‌اند، از جمله اقداماتی مانند شلاق زدن، احکام طولانی زندان، تحمیل جریمه‌های سنگین مالی و حتی محروم کردن زنان از دریافت خدمات پزشکی، بانکی یا جلوگیری از شرکت در آزمون کنکور برای ورود به دانشگاه. با وجود کارزار ترس و وحشتی که حکومت مذهبی و ایدئولوژیک در ایران به راه انداخته، بسیاری از فعالان حقوق زنان مانند سوگند بر این باورند که این کمپین در ترساندن زنان برای عقب‌نشینی، محکوم به شکست است.

او تاکید کرد که اعمال خشونت بیشتر علیه زنان در ارتباط با حجاب اجباری، آتش خشم مردم را شعله‌ورتر می‌کند و ممکن است آنها را بر‌انگیزد تا واکنشی مشابه اعتراضات گسترده در سراسر ایران پس از مرگ مهسا ژینا نشان دهند.

زهرا، یک روزنامه‌نگار مقیم تهران که او هم به دلیل حفظ امنیتش با نام مستعار معرفی می‌شود، در صحبت‌هایش با ایران اینترنشنال بر همین مساله تاکید کرد. او با توصیف وحشتی که پس از مواجه شدن با یک گروه از مردان بسیجی در جنوب غرب تهران حس کرده بود، گفت آنها به خاطر اینکه روسری نداشته سرش فریاد کشیده و یکی از آنها او را تهدید فیزیکی به زدن کرده بود و زنان دیگری که در برابر قانون حجاب اجباری نافرمانی می‌کنند احتمالا ترس و وحشت مشابهی را تجربه کرده‌اند.

با این حال پیوند نامرئی که وقتی یک زن هنگام عبور از کنار زن بدون حجاب دیگری با لبخندی بر لب و تماس چشمی معنادار در سکوت احساس می‌کند، به گفته او چیزی است که زنان را برای ادامه مبارزه ترغیب می‌کند. به نظر زهرا، شجاعت تسلیم نشدن در برابر ترس و وحشتی که حکومت تلاش می‌کند در دل زنان بکارد، آنها را به قهرمان‌هایی در دل زندگی روزمره تبدیل می‌کند.

سوگند، یک فعال برجسته حقوق زنان که برای حفظ امنیتش درخواست کرد نام واقعی‌اش فاش نشود، در این زمینه گفت: «من فکر می‌کنم زنان ایرانی از ابتدای جنبش زن، زندگی، آزادی سطح بی‌سابقه‌ای از شجاعت نشان دادند. آنها روسری‌هایشان را سوزاندند، در برابر باتوم و گلوله ایستادگی کردند و با وجود ترس از حمله اسیدپاشی، بازداشت و تجاوز جنسی احتمالی (توسط نیروهای رژیم) به حجاب نه گفتند.» او در توضیح بیشتر دیدگاه خود در مورد جهت‌گیری جنبش زنان ایرانی پس از مرگ مهسا ژینا افزود شجاعت برداشتن و سوزاندن روسری در اماکن عمومی چیزی نیست که بتوان آن را از زنان گرفت و این شهامت زنان باعث شده حکومت به حدی بترسد که مدام دستورالعمل‌های جدیدی را برای اعمال شدیدتر حجاب اجباری صادر کند.

مقام‌های جمهوری اسلامی در برخورد با زنانی که حجابشان را برمی‌دارند، مجازات‌های شدیدی را پیشنهاد و بعضا اجرا کرده‌اند، از جمله اقداماتی مانند شلاق زدن، احکام طولانی زندان، تحمیل جریمه‌های سنگین مالی و حتی محروم کردن زنان از دریافت خدمات پزشکی، بانکی یا جلوگیری از شرکت در آزمون کنکور برای ورود به دانشگاه. با وجود کارزار ترس و وحشتی که حکومت مذهبی و ایدئولوژیک در ایران به راه انداخته، بسیاری از فعالان حقوق زنان مانند سوگند بر این باورند که این کمپین در ترساندن زنان برای عقب‌نشینی، محکوم به شکست است.

او تاکید کرد که اعمال خشونت بیشتر علیه زنان در ارتباط با حجاب اجباری، آتش خشم مردم را شعله‌ورتر می‌کند و ممکن است آنها را بر‌انگیزد تا واکنشی مشابه اعتراضات گسترده در سراسر ایران پس از مرگ مهسا ژینا نشان دهند.

زهرا، یک روزنامه‌نگار مقیم تهران که او هم به دلیل حفظ امنیتش با نام مستعار معرفی می‌شود، در صحبت‌هایش با ایران اینترنشنال بر همین مساله تاکید کرد. او با توصیف وحشتی که پس از مواجه شدن با یک گروه از مردان بسیجی در جنوب غرب تهران حس کرده بود، گفت آنها به خاطر اینکه روسری نداشته سرش فریاد کشیده و یکی از آنها او را تهدید فیزیکی به زدن کرده بود و زنان دیگری که در برابر قانون حجاب اجباری نافرمانی می‌کنند احتمالا ترس و وحشت مشابهی را تجربه کرده‌اند.

با این حال پیوند نامرئی که وقتی یک زن هنگام عبور از کنار زن بدون حجاب دیگری با لبخندی بر لب و تماس چشمی معنادار در سکوت احساس می‌کند، به گفته او چیزی است که زنان را برای ادامه مبارزه ترغیب می‌کند. به نظر زهرا، شجاعت تسلیم نشدن در برابر ترس و وحشتی که حکومت تلاش می‌کند در دل زنان بکارد، آنها را به قهرمان‌هایی در دل زندگی روزمره تبدیل می‌کند.

در همین زمینه عقب ننشستن زنان در آستانه یک ساله شدن جنبش زن، زندگی، آزادی و سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی، دو وکیل ایرانی که با درخواست ذکر نشدن نامشان با ایران اینترنشنال صحبت کردند به پرونده یکی از موکلان خود را در تهران اشاره کردند که به عنوان یک کارمند دولت، از رعایت قانون حجاب اجباری سر باز زده و حتی پس از متهم شدن و تعلیق از کار، بر موضع خود ایستاده و تاکید کرده که با حجاب در دادگاه ظاهر نخواهد شد.

یکی از این وکلا درباره موکل زن دیگری که رستوران کوچکش طی یک سال گذشته دو بار به دلیل رعایت نکردن قانون حجاب پلمب شده، گفت: «محل درآمدش تعطیل شده و او که یک مادر مجرد است اکنون تحت فشار شدید اقتصادی است، اما باز هم هر باری که به دفترم مراجعه کرد، دیدم که حجاب اجباری را رعایت نکرده و بار آخر با خنده گفت از راه رفته برنمی‌گردم.»

از سوی دیگر، طی یک سالی که از مرگ فاجعه‌بار مهسا ژینا گذشته، جامعه ایران شاهد ایجاد ترک‌های عمیق و بزرگی در دیوارهای بلند و ضخیم نظام مردسالاری بوده است؛ نظامی که به شدت در ذهن و ناخودآگاه جمعی ایرانیان ریشه دارد. این نظام در چهار دهه گذشته همواره مورد حمایت مداوم و قابل توجه حکومت زن‌ستیز و جنسیت‌زده جمهوری اسلامی بوده است. اما در طول ماه‌های گذشته، مردان هم شروع به ابراز حمایت عمومی از حقوق انسانی و آزادی‌های اساسی زنان کرده و با پیوستن به زنان با حجاب اجباری مخالفت کرده‌اند؛ در واقع با تفکری که بدن‌ زنان را به میدان نبردی برای حکومت ایران تبدیل کرده که از آن برای به نمایش گذاشتن و حتی تلاش برای صدور ایدئولوژی‌های تندروانه خود استفاده می‌کند.

بسیاری از فعالان حقوق زنان از جمله محیا استوار، استاد دانشگاه گالوی ایرلند، قاطعانه بر این باورند که جنبش زن، زندگی، آزادی موفق شده نخست انقلابی در ذهن و دیدگاه‌های باقی جامعه ایجاد کند. این جنبش آن‌ها را برانگیخته است تا از آرمان زنان دفاع کنند و خواستار ایرانی دموکراتیک و رها از چنگال رژیمی بی‌رحم و مذهبی شوند.

اکنون یک سال پس از تولد این جنبش نوین، زنان ایرانی با استقامت و عزم قابل توجهی که نشان داده‌اند، چشم در چشم در برابر حکومت ایستاده‌اند و نشانه‌ای از عقب‌نشینی از خود بروز نمی‌دهند.

استوار با توجه به این عزم راسخ گفت معتقد است که جنبش زن، زندگی، آزادی نقطه اوج و ادامه دهه‌ها فعالیت جنبش زنان و مبارزه آنها برای حقوقشان است. در نتیجه، انتظار نمی‌رود این جنبش به عقب ‌برگردد، بلکه ادامه پیدا می‌کند و در نهایت به سقوط حکومت منجر می‌شود.

از سوی دیگر، طی یک سالی که از مرگ فاجعه‌بار مهسا ژینا گذشته، جامعه ایران شاهد ایجاد ترک‌های عمیق و بزرگی در دیوارهای بلند و ضخیم نظام مردسالاری بوده است؛ نظامی که به شدت در ذهن و ناخودآگاه جمعی ایرانیان ریشه دارد. این نظام در چهار دهه گذشته همواره مورد حمایت مداوم و قابل توجه حکومت زن‌ستیز و جنسیت‌زده جمهوری اسلامی بوده است. اما در طول ماه‌های گذشته، مردان هم شروع به ابراز حمایت عمومی از حقوق انسانی و آزادی‌های اساسی زنان کرده و با پیوستن به زنان با حجاب اجباری مخالفت کرده‌اند؛ در واقع با تفکری که بدن‌ زنان را به میدان نبردی برای حکومت ایران تبدیل کرده که از آن برای به نمایش گذاشتن و حتی تلاش برای صدور ایدئولوژی‌های تندروانه خود استفاده می‌کند.

بسیاری از فعالان حقوق زنان از جمله محیا استوار، استاد دانشگاه گالوی ایرلند، قاطعانه بر این باورند که جنبش زن، زندگی، آزادی موفق شده نخست انقلابی در ذهن و دیدگاه‌های باقی جامعه ایجاد کند. این جنبش آن‌ها را برانگیخته است تا از آرمان زنان دفاع کنند و خواستار ایرانی دموکراتیک و رها از چنگال رژیمی بی‌رحم و مذهبی شوند.

اکنون یک سال پس از تولد این جنبش نوین، زنان ایرانی با استقامت و عزم قابل توجهی که نشان داده‌اند، چشم در چشم در برابر حکومت ایستاده‌اند و نشانه‌ای از عقب‌نشینی از خود بروز نمی‌دهند.

استوار با توجه به این عزم راسخ گفت معتقد است که جنبش زن، زندگی، آزادی نقطه اوج و ادامه دهه‌ها فعالیت جنبش زنان و مبارزه آنها برای حقوقشان است. در نتیجه، انتظار نمی‌رود این جنبش به عقب ‌برگردد، بلکه ادامه پیدا می‌کند و در نهایت به سقوط حکومت منجر می‌شود.