شش مردی که پیوند نامحتمل ایران و طالبان را شکل دادند

داستان ظهور، سقوط و ظهور مجدد فرماندهان طالبان که در طول دهه‌ها جنگ بین ایران و افغانستان در رفت و آمد بودند، روایتگر پیوندی است که در سایه‌ها قوت گرفت. 

شورش بی‌امان طالبان که در نهایت به اخراج آمریکایی‌ها انجامید، فرصتی را برای جاسوسان ایرانی فراهم کرد که به مدت دو دهه روابطی را با افرادی مانند ملا شیرین آخوند پرورش دادند. 

ملا شیرین، فرمانده‌ای چریکی که زمانی هزاران مرد مسلح را در خدمت رهبر گروه، ملا عمر، فرماندهی می‌کرد، پس از حمله آمریکا به وطنش به ایران گریخت و با تایید تهران به قاچاق سوخت در مناطق مرزی روی آورد. حمایت صبورانه ایران اکنون یک مدافع مورد اعتماد را به ارمغان آورده است، زیرا شیرین بار دیگر به یکی از تصمیم‌گیران ارشد طالبان تبدیل شده است. 

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با رهبران ارشد طالبان که بین دو کشور در رفت و آمد بودند، ارتباطات و حامیانی ایجاد کرد که طبق تحقیقات افغانستان اینترنشنال، اتحادی بدون عشق و از روی منافع محاسبه شده را تحکیم بخشید. 

جمهوری اسلامی ایران و افغانستان تحت حاکمیت طالبان، دو قدرت مطرود که تحت فشار ایالات متحده و خسته از رویارویی با این کشور هستند، همکاری نامتعارفی را شکل داده‌اند. 

یکی حکومت شیعی است و دیگری خلافت سنی. ظاهرا آنها دهه‌ها از یکدیگر متنفر بوده‌اند، اما هر دو از واشینگتن و داعش بیشتر نفرت دارند. 

آنها اکنون در منطقه‌ای پرتنش به هم نزدیک‌تر شده‌اند و از طریق گروهی از رهبران چریک، ملاهای جهادی، قاچاقچیان مواد مخدر، شورشیان و جاسوسان مسلح به هم پیوند خورده‌اند. 

مصاحبه با بیش از یک دوازده مقام فعلی و سابق طالبان و همچنین ماموران اطلاعاتی سابق دولت افغانستان، سفرا و روسای امنیتی، این رابطه مخفی را روشن می‌کند. 

به گفته آنها، برخی از فرماندهان ارشد طالبان اکنون حتی پرداخت‌های ماهانه نقدی، ویزا و اسناد سفر برای بستگان دریافت می‌کنند و مواد مخدر و پول نقد بازار سیاه را به ایران قاچاق می‌کنند. 

برای ایران، خونریزی دشمن اصلی‌اش ایالات متحده در یک جنگ فرسایشی در همسایگی، فرصتی بود که نمی‌شد از دست داد. 

اما تهران اکنون بیش از هر زمان دیگری به دوستان نیاز دارد زیرا قدرتش در خاورمیانه، به ویژه در سوریه، در اثر یک جنگ ۱۴ ماهه با اسرائیل تضعیف شده است. افغانستان عمق استراتژیک و شریکی در سرکوب داعش و یک گروه جهادی سنی دیگر به نام جیش العدل فراهم می‌کند. 

برای طالبان، تنها حاکمان کشوری در جهان که رسما توسط هیچ دولت دیگری به رسمیت شناخته نشده‌اند، حفظ روابط خوب با ایران یک حیاط خلوت با ثبات را تضمین می‌کند در حالی که تحت تحریم‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و با پاکستان - که زمانی حامی اصلی آنها بود - در جنگ آشکار هستند. 

ابتکار تهران برای پرورش روابط شخصی با رهبران ارشد طالبان، جناحی همدل با منافعش را در قندهار، پایگاه اصلی این گروه، به دست آورده است. 

با افزایش دشمنان و مشکلات، اکنون حداقل یکدیگر را دارند. 

از نفرت تا سازش

در ابتدای دوره اول حکومت طالبان بر بخش‌هایی از افغانستان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، روابط تیره بود و نفوذ پاکستان بر طالبان به طور قابل توجهی قوی‌تر از ایران یا هر کشور دیگری بود. 

حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف در سال ۱۹۹۸ هنگامی که طالبان در میان جنگ داخلی افغانستان شهر را محاصره کرده بود، منجر به کشته شدن ۱۱ دیپلمات و کارمند ایرانی شد و روابط را در ابتدا تیره کرد. 

میزبانی افغانستان تحت کنترل طالبان از القاعده و اردوگاه‌های آموزشی آن، آن را به دشمن همسایگان منطقه و جهان تبدیل کرد، اما تهران از همان ابتدا طالبان را به عنوان سپر مهمی بین خود و گروه‌های شبه‌نظامی بین‌المللی می‌دید. 

برخی از اعضای طالبان زمانی که رابطه‌شان در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد، عمدتا بر اساس منافع استراتژیک و منطقه‌ای، به دارایی‌های ارزشمندی برای تهران تبدیل شدند. 

پس از سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱ و در طول اشغال افغانستان از سوی آمریکا، تهران طالبان را به عنوان ابزاری برای وارد کردن خسارت نظامی و اقتصادی به ایالات متحده می‌دید. 

این هدف با اهداف طالبان همسو بود و همگرایی منافع، تهران را متقاعد کرد تا به طور غیرمستقیم با فراهم کردن منابع و پناهگاه‌های امن از طالبان حمایت کند و درگیری کم شدتی را حفظ کند که در نهایت دولت تحت حمایت غرب افغانستان را تضعیف و سرنگون کرد. 

شورش طالبان علیه نیروهای تحت رهبری آمریکا به نفع ایران بود زیرا افغانستان را به اندازه کافی بی‌ثبات نگه می‌داشت تا از تبدیل شدن این کشور به مرکزی برای نیروهای ضد ایرانی یا پایگاه نظامی بلندمدت آمریکا در مرزهایش جلوگیری کند. 

با اخراج واشینگتن از کابل و تحمل شکست‌های بیشتر تهران پس از درگیری منطقه‌ای ۷ اکتبر با اسرائیل، به نظر می‌رسد این رابطه رو به شکوفایی بیشتر است. 

همکاری در امنیت مرزی، تجارت و تلاش‌های مبارزه با تروریسم منطقه‌ای در حال گسترش است و روابط شخصی که با فرماندهان ارشد طالبان پرورش یافته، منافع ایران را در این همسایگی پرآشوب 

محمد ابراهیم صدر

دوست وفادار سپاه پاسداران

عبدالقیوم ذاکر

رابط القاعده و ایران

محمد نعیم بریچ

پادشاه قاچاق مواد مخدر

نور احمد اسلامجار

 آخوند ایرانی

محمد شیرین آخوند

بلای جان جیش‌العدل

ملا محمد ابراهیم صدر:

دوست وفادار سپاه پاسداران  

طبق گفته مقام‌های دیپلماتیک و اطلاعاتی که با افغانستان اینترنشنال مصاحبه کرده‌اند، مجرای اصلی نفوذ ایران از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رییس شورای امنیت طالبان، ملا محمد ابراهیم صدر است. 

این فرمانده کهنه‌کار که اهل ولایت هلمند در جنوب غرب است، در دوران حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ به عنوان معاون وزیر دفاع خدمت کرد و پس از حمله تحت رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ به ایران گریخت و به تدریج به متحد مورد اعتماد تهران تبدیل شد. 

یک منبع آشنا با عملیات امنیتی ایران گفت: «ایران صدر را به عنوان یک شریک استراتژیک می‌بیند، به ویژه با توجه به نقش او در طالبان به عنوان رییس عملیات نظامی و شورای امنیت.» 

صدر با پناهندگی در شهرهای شرقی ایران مشهد، زاهدان و خاف در استان خراسان جنوبی، مدرسه العماریه را در سال ۲۰۰۸ در نصرت‌آباد سیستان و بلوچستان تاسیس کرد. 

طبق گفته یک معلم مذهبی آشنا با عملیات آن و یک دیپلمات سابق افغان، این مدرسه به جنگجویان طالبان از سراسر افغانستان، از هلمند در غرب تا غزنی، زابل و قندهار در شرق که با ائتلاف تحت رهبری آمریکا در هلمند می‌جنگیدند، آموزش می‌داد. 

یک مقام سابق اطلاعاتی با شرط محرمانه ماندن هویتش به افغانستان اینترنشنال گفت: «مدرسه یک مرکز اطلاعاتی عملیاتی مخفی بود که ایران از آن حمایت مالی و لجستیکی می‌کرد. هدف آن افزایش حضور در مرزهای مشترک افغانستان و ایران و جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا در ایران بود.» 

انفجاری مرموز در سال ۲۰۱۷ به مدرسه اصابت کرد و ۱۱ جنگجوی طالبان را کشت. منابع امنیتی به افغانستان اینترنشنال گفتند که ماموران اطلاعاتی دولت وقت افغانستان این حمله را انجام دادند اما برای جلوگیری از خشم ایران، نقش خود را مخفی نگه داشتند. 

آغوش متقابل صدر و ایران به زودی توجه واشنگتن را جلب کرد. 

خزانه‌داری آمریکا در اعلامیه‌ای در ماه اکتبر که ابراهیم صدر را به عنوان مجرای تأمین مالی تهران برای طالبان معرفی می‌کرد، گفت: «در سال ۲۰۱۸، مقامات ایرانی موافقت کردند که به ابراهیم حمایت مالی و آموزش فردی ارائه دهند تا از ردیابی احتمالی به ایران جلوگیری شود.» 

این اعلامیه افزود: «مربیان ایرانی به تقویت توانایی‌های تاکتیکی و رزمی طالبان کمک می‌کردند.» 

پس از تحریم‌های آمریکا و انفجار در مدرسه علمیه ابراهیم صدر، مقام‌های امنیتی سابق دولت افغانستان می‌گویند که سپاه پاسداران موافقت کرد در صورتی که او ارتباطات خود با تهران را پنهان نگه دارد، حمایت مالی و تسلیحاتی بیشتری به او ارائه دهد. 

تحت این سیاست، کمک‌های ایران به طور منظم به مدرسه جدید ایرانی ابراهیم صدر و سایر مدارسی که او در ایالت مرزی شمال غربی پاکستان اداره می‌کرد، می‌رسید. این موضوع توسط دو مقام ارشد سابق امنیتی و یک دیپلمات سابق تایید شده است. 

در ایران، مدرسان سپاه پاسداران برای تقویت توانایی‌های رزمی طالبان تلاش می‌کردند. 

یک مقام سابق ریاست امنیت ملی (NDS) دولت پیشین، که نهاد اصلی اطلاعاتی بود، به افغانستان اینترنشنال گفت: «طالبان در این سال‌ها سلاح‌های ایرانی از جمله تفنگ دریافت کردند.» 

از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، ابراهیم صدر رییس کمیسیون نظامی طالبان مستقر در پیشاور پاکستان بود - موقعیتی که به او رهبری نبردها در ولایت هلمند را می‌داد، جایی که نبردهای شدید و خونینی علیه نیروهای افغان تحت حمایت ائتلاف انجام داد. 

طبق گفته مقام‌های ارشد امنیتی سابق دولت افغانستان و یک منبع طالبان، حمایت ایران به تجدید ساختار گسترده‌ای که ابراهیم صدر در نیروهای طالبان انجام داد، قدرت مضاعف بخشید و به طور قابل توجهی به پیروزی نظامی طالبان در هلمند کمک کرد. 

یک منبع نزدیک به طالبان گفت: «ابراهیم صدر فقط یک فرمانده نیست بلکه او یک رکن مهم در تجدید ساختار نظامی طالبان است.» 

زندگی شخصی ابراهیم صدر نیز با فعالیت‌های سیاسی و نظامی او درهم تنیده است. هر دو همسر او تا سال ۲۰۲۰ در ایران زندگی می‌کردند. 

طبق گفته یک مقام ارشد سابق طالبان و دو مقام ارشد امنیتی دولت پیشین، قاچاق مواد مخدر بین هلمند و ایران از طریق پاکستان، با چراغ سبز جمهوری اسلامی، عملیات درآمدزایی طالبان تحت نظر ابراهیم صدر را تقویت می‌کرد. 

دولت افغانستان معتقد بود نیروهایش ابراهیم صدر را در نبرد سال ۲۰۲۰ کشته‌اند اما از اینکه او زنده مانده و در یک بیمارستان ایرانی بهبود یافته بود، ناراحت شدند. 

ابراهیم صدر نفوذ خود را از هلمند به مرکز تصمیم‌گیری طالبان در قندهار گسترش داده و روابط با ایران را به سطح جدیدی ارتقا داده است. 

تحت رهبری فعلی طالبان، نقش ابراهیم صدر در استراتژی دیپلماتیک و نظامی این گروه همچنان محوری است. 

طبق گفته مقام‌های دیپلماتیک و اطلاعاتی که با افغانستان اینترنشنال مصاحبه کرده‌اند، مجرای اصلی نفوذ ایران از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رییس شورای امنیت طالبان، ملا محمد ابراهیم صدر است. 

این فرمانده کهنه‌کار که اهل ولایت هلمند در جنوب غرب است، در دوران حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ به عنوان معاون وزیر دفاع خدمت کرد و پس از حمله تحت رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ به ایران گریخت و به تدریج به متحد مورد اعتماد تهران تبدیل شد. 

یک منبع آشنا با عملیات امنیتی ایران گفت: «ایران صدر را به عنوان یک شریک استراتژیک می‌بیند، به ویژه با توجه به نقش او در طالبان به عنوان رییس عملیات نظامی و شورای امنیت.» 

صدر با پناهندگی در شهرهای شرقی ایران مشهد، زاهدان و خاف در استان خراسان جنوبی، مدرسه العماریه را در سال ۲۰۰۸ در نصرت‌آباد سیستان و بلوچستان تاسیس کرد. 

طبق گفته یک معلم مذهبی آشنا با عملیات آن و یک دیپلمات سابق افغان، این مدرسه به جنگجویان طالبان از سراسر افغانستان، از هلمند در غرب تا غزنی، زابل و قندهار در شرق که با ائتلاف تحت رهبری آمریکا در هلمند می‌جنگیدند، آموزش می‌داد. 

یک مقام سابق اطلاعاتی با شرط محرمانه ماندن هویتش به افغانستان اینترنشنال گفت: «مدرسه یک مرکز اطلاعاتی عملیاتی مخفی بود که ایران از آن حمایت مالی و لجستیکی می‌کرد. هدف آن افزایش حضور در مرزهای مشترک افغانستان و ایران و جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا در ایران بود.» 

انفجاری مرموز در سال ۲۰۱۷ به مدرسه اصابت کرد و ۱۱ جنگجوی طالبان را کشت. منابع امنیتی به افغانستان اینترنشنال گفتند که ماموران اطلاعاتی دولت وقت افغانستان این حمله را انجام دادند اما برای جلوگیری از خشم ایران، نقش خود را مخفی نگه داشتند. 

آغوش متقابل صدر و ایران به زودی توجه واشنگتن را جلب کرد. 

خزانه‌داری آمریکا در اعلامیه‌ای در ماه اکتبر که ابراهیم صدر را به عنوان مجرای تأمین مالی تهران برای طالبان معرفی می‌کرد، گفت: «در سال ۲۰۱۸، مقامات ایرانی موافقت کردند که به ابراهیم حمایت مالی و آموزش فردی ارائه دهند تا از ردیابی احتمالی به ایران جلوگیری شود.» 

این اعلامیه افزود: «مربیان ایرانی به تقویت توانایی‌های تاکتیکی و رزمی طالبان کمک می‌کردند.» 

پس از تحریم‌های آمریکا و انفجار در مدرسه علمیه ابراهیم صدر، مقام‌های امنیتی سابق دولت افغانستان می‌گویند که سپاه پاسداران موافقت کرد در صورتی که او ارتباطات خود با تهران را پنهان نگه دارد، حمایت مالی و تسلیحاتی بیشتری به او ارائه دهد. 

تحت این سیاست، کمک‌های ایران به طور منظم به مدرسه جدید ایرانی ابراهیم صدر و سایر مدارسی که او در ایالت مرزی شمال غربی پاکستان اداره می‌کرد، می‌رسید. این موضوع توسط دو مقام ارشد سابق امنیتی و یک دیپلمات سابق تایید شده است. 

در ایران، مدرسان سپاه پاسداران برای تقویت توانایی‌های رزمی طالبان تلاش می‌کردند. 

یک مقام سابق ریاست امنیت ملی (NDS) دولت پیشین، که نهاد اصلی اطلاعاتی بود، به افغانستان اینترنشنال گفت: «طالبان در این سال‌ها سلاح‌های ایرانی از جمله تفنگ دریافت کردند.» 

از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، ابراهیم صدر رییس کمیسیون نظامی طالبان مستقر در پیشاور پاکستان بود - موقعیتی که به او رهبری نبردها در ولایت هلمند را می‌داد، جایی که نبردهای شدید و خونینی علیه نیروهای افغان تحت حمایت ائتلاف انجام داد. 

طبق گفته مقام‌های ارشد امنیتی سابق دولت افغانستان و یک منبع طالبان، حمایت ایران به تجدید ساختار گسترده‌ای که ابراهیم صدر در نیروهای طالبان انجام داد، قدرت مضاعف بخشید و به طور قابل توجهی به پیروزی نظامی طالبان در هلمند کمک کرد. 

یک منبع نزدیک به طالبان گفت: «ابراهیم صدر فقط یک فرمانده نیست بلکه او یک رکن مهم در تجدید ساختار نظامی طالبان است.» 

زندگی شخصی ابراهیم صدر نیز با فعالیت‌های سیاسی و نظامی او درهم تنیده است. هر دو همسر او تا سال ۲۰۲۰ در ایران زندگی می‌کردند. 

طبق گفته یک مقام ارشد سابق طالبان و دو مقام ارشد امنیتی دولت پیشین، قاچاق مواد مخدر بین هلمند و ایران از طریق پاکستان، با چراغ سبز جمهوری اسلامی، عملیات درآمدزایی طالبان تحت نظر ابراهیم صدر را تقویت می‌کرد. 

دولت افغانستان معتقد بود نیروهایش ابراهیم صدر را در نبرد سال ۲۰۲۰ کشته‌اند اما از اینکه او زنده مانده و در یک بیمارستان ایرانی بهبود یافته بود، ناراحت شدند. 

ابراهیم صدر نفوذ خود را از هلمند به مرکز تصمیم‌گیری طالبان در قندهار گسترش داده و روابط با ایران را به سطح جدیدی ارتقا داده است. 

تحت رهبری فعلی طالبان، نقش ابراهیم صدر در استراتژی دیپلماتیک و نظامی این گروه همچنان محوری است. 

وثیق:

ارتباط ایران با سازمان جاسوسی طالبان

زمانی که طالبان از یک گروه نسبتا ناشناخته به کنترل سه چهارم افغانستان در سال ۱۹۹۶ رسید و در مرزهای ایران مستقر شد، موضع جهادی سنی تندرو این گروه و حضور جنگجویان پاکستانی ضد شیعه در صفوف آن، تهران را آزرده خاطر کرد. 

اما یکی از چهره‌های برجسته طالبان که زمانی در ایران زندگی می‌کرد و دوران کاری او از زندان بدنام آمریکا در خلیج گوانتانامو در کوبا تا ریاست سازمان جاسوسی طالبان را در بر می‌گرفت، ماهرانه روابط را بهبود بخشید. 

عبدالحق وثیق قبل از تشکیل طالبان در اوایل دهه ۱۹۹۰ و تسلط نهایی آن، با خانواده‌اش در زاهدان در شرق ایران زندگی می‌کرد. 

برادر زن او قاری احمدالله در آن زمان رهبر گروه اسلامی دیگری به نام حزب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران بود. 

وقتی طالبان کابل را فتح کرد، احمدالله به ریاست سازمان اطلاعات طالبان منصوب شد و وثیق ابتدا دستیار او و سپس رییس اطلاعات طالبان برای کابل شد. 

حوزه اختیارات او بعدا به نظارت بر سایر گروه‌های شبه‌نظامی افراطی در پاکستان و ایران گسترش یافت. 

در سال ۱۹۹۸، وثیق بین قلمروهای چهار گروه افراطی که هنوز به طالبان نپیوسته بودند، در جلساتی که در کویته پاکستان، بهرامچه در جنوب غربی هلمند و سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران برگزار شد، در رفت و آمد بود. 

وثیق با امضای توافقنامه‌ای پنج جانبه در هلمند با این گروه‌ها، اعتماد ملا عمر را جلب کرد و به یکی از نزدیک‌ترین دستیاران او تبدیل شد که مسئول یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های طالبان بود: مدیریت دیپلماسی رهبر منزوی طالبان با ایران. 

به گفته دو مقام ارشد سابق طالبان، پس از انتصاب به عنوان معاون رییس اطلاعات، ملا عمر رهبر وقت، مدیریت روابط با ایران و کشورهای اروپایی را به او محول کرد. 

طبق اسناد دیپلماتیک آمریکا که توسط ویکی‌لیکس فاش شد، وثیق یک رابط کلیدی بین طالبان و القاعده بود. نیروهای ائتلاف مهاجم به افغانستان او را در نوامبر ۲۰۰۱ دستگیر و به زندان خلیج گوانتانامو آمریکا در کوبا منتقل کردند، جایی که وثیق ۱۲ سال در آنجا ماند. 

وثیق متهم به فراهم کردن پناهگاه‌های امن برای چندین عضو القاعده در مرز با ایران، انتقال و تجهیز شاخه‌های طرفدار ایران القاعده به غزنی، پکتیکا و محل آخرین مقاومت آن در توره بوره و نظارت بر امنیت اردوگاه‌های آموزشی این گروه بود. 

طبق گفته یک مقام سابق طالبان، همسر اول، مادر و خانواده او در سال ۲۰۰۲ به ایران مهاجرت کردند و در شهر کوچکی در استان شرقی زاهدان مستقر شدند که روابط شخصی با تهران را مستحکم کرد. 

سه نفر از اعضای خانواده او به صدر ابراهیم در مدرسه العمریه در جنوب شرقی ایران پیوستند و یک برادر زن دیگر او در انفجار مدرسه در سال ۲۰۱۷ کشته شد. 

وثیق که توسط ایالات متحده در یک تبادل زندانی با میانجیگری قطر با سرباز آمریکایی بووی برگدال مبادله شد در سال ۲۰۱۴ به قطر منتقل شد، جایی که به عنوان عضو کلیدی تیم مذاکره‌کننده طالبان در دوحه خدمت کرد. 

یک دیپلمات سابق و مقام ارشد دولتی گفتند که وثیق ابتدا از قطر به اسلام‌آباد، سپس به بلوچستان و در نهایت در اکتبر ۲۰۱۶ برای پیوستن مجدد به خانواده‌اش به ایران سفر کرد. 

یک معاون سابق عملیات ریاست امنیت ملی افغانستان به افغانستان اینترنشنال گفت: «ما از سفر او در سال ۲۰۱۶ مطلع بودیم و پس از گزارش به فرماندهی مشترک اطلاعات، این نگرانی را در سطح دیپلماتیک با ایران و پاکستان در میان گذاشتیم.» 

او افزود که وثیق بین سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ چهار بار به ایران سفر کرد و روابطی را که در طول زندان طولانی‌مدت او کمرنگ شده بود، با سپاه پاسداران بازسازی کرد. 

در اکتبر ۲۰۲۲، وثیق در دوحه با دیوید کوهن، معاون مدیر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) دیدار کرد. این دیدار اولین ملاقات در چنین سطح بالایی بین دو طرف از زمان ترور رهبر القاعده، ایمن الظواهری، توسط ایالات متحده در کابل در اوایل همان سال بود. 

نه آمریکا و نه دولت طالبان محتوای این دیدار را توصیف نکرده‌اند. 

قیوم ذاکر:

رابط القاعده و ایران 

یک تبادل زندانی حساس بین دشمنان دیرینه، القاعده و ایران، توسط یکی از رهبران غیرمتعارف طالبان مدیریت شد؛ کسی که نزدیکی او به جهادی‌هایی که تهران از آنها متنفر بود، قابل توجه بود، اما ایران ارزش توانایی او در مدیریت این گروه‌ها را درک کرد. 

در سال ۲۰۱۰، عوامل سپاه پاسداران، سیف‌العادل، یکی از اعضای ارشد القاعده که پس از مرگ الظواهری رهبر شبکه القاعده است، را در ازای یک دیپلمات ایرانی ربوده‌شده در پاکستان، حسام‌الله عطارزاده نیکی، به شبه‌نظامیان مرتبط با طالبان تحویل دادند. 

فرمانده ارشد طالبان، عبدالقیوم، نقش اصلی را در این مذاکرات حساس ایفا کرد. 

در دهه ۱۹۹۰، الظواهری ۱۵۰ خودرو برای ذاکر خریداری کرد تا در نبردهای او علیه دشمنان طالبان حمایت کند. ذاکر که به دلیل کاریزمای شخصی و دانش نظامی‌اش شناخته می‌شد، نقشی کلیدی در بازگشت طالبان به قدرت داشت. 

ذاکر نیروهای طالبان را در برخی از شدیدترین درگیری‌ها، در شمال افغانستان در دوران حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ فرماندهی می‌کرد و به‌عنوان یکی از سخت‌گیرترین فرماندهان این گروه شناخته می‌شود. 

مسیر او پر از افت‌وخیزهای شدید بود. 

او در سال ۲۰۰۱ در یک نبرد شدید توسط نیروهای به رهبری عبدالرشید دوستم، جنگسالار ضد طالبان، اسیر شد و به نیروهای آمریکایی تحویل داده شد که او را در گوانتانامو زندانی کردند. 

اما در مسیری پرپیچ‌وخم که از پاکستان و ایران عبور کرد، او در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ در راس نیروهای پیروز طالبان به کاخ ریاست‌جمهوری افغانستان حمله کرد و بر کرسی رییس‌جمهور پیشین، اشرف غنی، که فرار کرده بود، نشست. 

در میانه سختی‌های اولیه او، خانواده‌اش در سال ۲۰۰۳ به زاهدان در شرق ایران نقل مکان کردند، جایی که سه همسرش به همراه فرزندانشان، برادرش و شش برادر همسرش زندگی می‌کردند. 

او در سال ۲۰۰۷ به زندان پل‌چرخی در کابل منتقل شد و دوباره در سال ۲۰۰۸ آزاد شد، به امید اینکه آزادی او و دیگر رهبران طالبان بتواند روند صلح را تقویت کند. 

اما پس از آزادی، ذاکر دوباره به رهبری نظامی طالبان پیوست و از هلمند در جنوب غرب افغانستان به کویته در پاکستان و در نهایت به زاهدان رفت. 

او در نزدیکی منطقه عاشور استان سیستان و بلوچستان مدرسه‌ای دینی به نام خالد بن ولید تاسیس کرد که علاوه بر آموزش دینی، آموزش‌های جنگی نیز به نیروهای طالبان از استان‌های هلمند، زابل، نیمروز و فراه ارائه می‌داد. 

رییس پیشین اداره امنیت ملی (NDS) دولت سابق افغانستان به افغانستان اینترنشنال گفت: «این مدرسه با همکاری مستقیم دولت جمهوری اسلامی ایران تاسیس شد.» 

اکنون او معاون وزیر دفاع طالبان و رییس شورای امنیت رهبر طالبان، ملا هبت‌الله، در قندهار است. 

بریچ:

پادشاه قاچاق مواد مخدر 

یکی از ارزهای کلیدی در رابطه پرخطر تهران و طالبان، مواد مخدر بود. 

محمد نعیم بریچ، که از یک صراف خیابانی در پاکستان به یک سلطان جهانی مواد مخدر تحت تحریم ایالات متحده تبدیل شد، در مرکز این تجارت فرامرزی قرار گرفت. 

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده در سال ۲۰۱۲ او را «مدیر روابط طالبان با ایران» معرفی کرد. 

نظارت بر حمل مواد مخدر تولید شده در افغانستان و انتقال آن از طریق ایران، با وجود تناقض آشکار با هر دو سیستم اسلام‌گرایانه، برای کسب ارز خارجی و مدیریت دنیای زیرزمینی مسلحانه و قانون‌گریز، حیاتی بود. 

در دوره حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰، بریچ معاون وزیر امور قبایل و بعدتر معاون وزیر هوانوردی غیرنظامی بود. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، او به کویته در پاکستان رفت. 

دکان صرافی او در سال ۲۰۰۲ توسط پلیس پاکستان مورد بازرسی قرار گرفت و او به اتهام پولشویی برای طالبان دستگیر شد، اما پس از آن به همراه همسرش به ایران سفر کرد. 

بریچ سرانجام به قندهار بازگشت و به کمیسیون نظامی طالبان پیوست. 

او در نهایت به فرماندار سایه طالبان برای ولایت هلمند تبدیل شد و دلارهای قاچاقی را در سطح منطقه‌ای انتقال می‌داد و بخشی از این پول سیاه را از استان‌های جنوبی افغانستان به ایران منتقل می‌کرد. 

به گفته مقامات سابق دولت افغانستان، در سال ۲۰۰۹ یک کارخانه فرآوری هروئین در منطقه بهرام‌چاه ولایت هلمند که متعلق به بریچ بود، بمباران شد و در نتیجه آن یکی از پسرعموهای او کشته شد، که این رویداد نشان‌دهنده ورود او به تجارت مواد مخدر بود. 

بریچ از یک شرکت صرافی تحت تحریم سازمان ملل متحد به نام شرکت تجارت آسان با شعبه‌هایی در افغانستان، پاکستان و ایران استفاده می‌کرد تا پول حاصل از تجارت مواد مخدر را پولشویی کند. 

اسلامجار:

آخوند ایرانی 

نه یک جنگجو بلکه یک روحانی، برخی از موثرترین ابزارهای ایران علیه تهدید مداوم گروه جیش‌العدل، یکی از گروه‌های شبه‌نظامی سنی را فراهم کرد. 

این گروه جهادی سنی که عمدتا از قوم بلوچ در جنوب غربی ایران تشکیل شده است، سال‌ها حملات مرگبار علیه سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی ایران انجام داده است. 

در سال ۲۰۱۸، مولوی نوراحمد اسلامجار، روحانی افغان وابسته به طالبان، با صدور فتوایی اعلام کرد که گروه جیش‌العدل یک گروه کافر است که در راهی ناعادلانه می‌جنگد. این فتوا به کاهش نفوذ این گروه کمک کرد. 

اسلامجار یک واعظ سنی افراطی است که تباری ایرانی دارد و حوزه علمیه‌ای تاثیرگذار در شهر هرات افغانستان تاسیس کرده است و پیروان دینی در هر دو سوی مرز به دست آورده است. 

مقامات امنیتی و محلی سابق افغانستان می‌گویند این حملات لفظی علیه شبه‌نظامیان به تحریک ماموران اطلاعاتی ایران انجام شده است که اسلامجار از زمانی که پس از حمله آمریکا به افغانستان به این کشور همسایه گریخت، با آن‌ها در ارتباط بوده است. 

اجداد او از منطقه پیرنج در استان خراسان رضوی در شمال شرق ایران به هرات مهاجرت کردند و با جامعه افغانستانی ادغام شدند. پدر او نیز یک روحانی تندرو بود. 

اسلامجار که در دوران نخستین حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ قاضی محلی در غرب افغانستان بود، پس از سرنگونی طالبان به شهر کوچک که‌آباد در استان خراسان رضوی ایران نقل مکان کرد و در سال ۲۰۰۴ یک مغازه و مدرسه دینی در آنجا تاسیس کرد. 

او در سال ۲۰۰۷ به هرات بازگشت و یک مدرسه دینی دیگر در آنجا تاسیس کرد که توسط مقامات اطلاعاتی افغانستان مورد حمله قرار گرفت و اسلامجار به اتهام اداره مدرسه با کمک مالی ایران و آموزش افراط‌گرایی بازداشت شد. 

با گذشت زمان، او در میان مردم محلی لقب «مُلای ایرانی» را به دست آورد. در حالی که از سیاست رسمی دوری می‌کرد، اسلامجار به عنوان یکی از معتمدان ابراهیم صدر و قیوم ذاکر شناخته می‌شود؛ افرادی که به گفته مقامات سابق دولت افغانستان، در زمان اقامتشان در ایران با او دوست شده بودند. 

نه یک جنگجو بلکه یک روحانی، برخی از موثرترین ابزارهای ایران علیه تهدید مداوم گروه جیش‌العدل، یکی از گروه‌های شبه‌نظامی سنی را فراهم کرد. 

این گروه جهادی سنی که عمدتا از قوم بلوچ در جنوب غربی ایران تشکیل شده است، سال‌ها حملات مرگبار علیه سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی ایران انجام داده است. 

در سال ۲۰۱۸، مولوی نوراحمد اسلامجار، روحانی افغان وابسته به طالبان، با صدور فتوایی اعلام کرد که گروه جیش‌العدل یک گروه کافر است که در راهی ناعادلانه می‌جنگد. این فتوا به کاهش نفوذ این گروه کمک کرد. 

اسلامجار یک واعظ سنی افراطی است که تباری ایرانی دارد و حوزه علمیه‌ای تاثیرگذار در شهر هرات افغانستان تاسیس کرده است و پیروان دینی در هر دو سوی مرز به دست آورده است. 

مقامات امنیتی و محلی سابق افغانستان می‌گویند این حملات لفظی علیه شبه‌نظامیان به تحریک ماموران اطلاعاتی ایران انجام شده است که اسلامجار از زمانی که پس از حمله آمریکا به افغانستان به این کشور همسایه گریخت، با آن‌ها در ارتباط بوده است. 

اجداد او از منطقه پیرنج در استان خراسان رضوی در شمال شرق ایران به هرات مهاجرت کردند و با جامعه افغانستانی ادغام شدند. پدر او نیز یک روحانی تندرو بود. 

اسلامجار که در دوران نخستین حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ قاضی محلی در غرب افغانستان بود، پس از سرنگونی طالبان به شهر کوچک که‌آباد در استان خراسان رضوی ایران نقل مکان کرد و در سال ۲۰۰۴ یک مغازه و مدرسه دینی در آنجا تاسیس کرد. 

او در سال ۲۰۰۷ به هرات بازگشت و یک مدرسه دینی دیگر در آنجا تاسیس کرد که توسط مقامات اطلاعاتی افغانستان مورد حمله قرار گرفت و اسلامجار به اتهام اداره مدرسه با کمک مالی ایران و آموزش افراط‌گرایی بازداشت شد. 

با گذشت زمان، او در میان مردم محلی لقب «مُلای ایرانی» را به دست آورد. در حالی که از سیاست رسمی دوری می‌کرد، اسلامجار به عنوان یکی از معتمدان ابراهیم صدر و قیوم ذاکر شناخته می‌شود؛ افرادی که به گفته مقامات سابق دولت افغانستان، در زمان اقامتشان در ایران با او دوست شده بودند. 

ملا شیرین آخوند:

بلای جان جیش‌العدل 

ملا محمد شیرین آخوند به یکی از رهبران برجسته و دیپلمات‌های طالبان تبدیل شد، اما شهرت خود را در تجارت غیرقانونی قاچاق سوخت در مرز به دست آورد، جایی که درگیری‌های مسلحانه مرگبارش با شبه‌نظامیان جیش‌العدل حمایت تهران را برای او به همراه داشت. 

با گذشت زمان، او به یکی از دارایی‌های کلیدی ایران در تضعیف قدرت این گروه و جلوگیری از استقرار آن‌ها در افغانستان تبدیل شد. 

یکی از منابع مطلع از وضعیت در قندهار، زادگاه شیرین، به افغانستان اینترنشنال گفت: «شیرین توسط ایران تامین مالی می‌شود تا اعضای گروه جیش‌العدل را در افغانستان بکشد، آن‌ها را به ایران تحویل دهد یا اطلاعات آن‌ها را با مقامات ایرانی به اشتراک بگذارد.» 

این منبع افزود: «تمامی اعضای ارشد و رده‌پایین جیش‌العدل و سایر گروه‌های ضدایرانی در ادارات اطلاعاتی استانی طالبان ثبت شده‌اند.» 

شیرین که دوست و همکار نزدیک ملا محمد عمر، بنیان‌گذار طالبان بود، مسئولیت امنیت او را بر عهده داشت و فرمانده نیروهای ۲۷۰۰ نفری بود که وظیفه حفاظت از او را داشتند. 

پس از سقوط طالبان، او ابتدا به شهر چمن در پاکستان، نزدیک مرز قندهار، رفت و سپس به زاهدان در ایران نقل مکان کرد، جایی که تجارت قاچاق سوخت به پاکستان و افغانستان را آغاز کرد. 

به گفته مقامات ارشد امنیتی افغانستان و منابع طالبان، شیرین در مسیرهای قاچاق مرزی افغانستان-پاکستان-ایران، درگیری‌های مسلحانه‌ای با شبه‌نظامیان جیش‌العدل داشت که او را به‌عنوان یک مزاحم در قلمرو بی‌قانون خود می‌دانستند. 

شیرین که فرماندار سایه طالبان برای قندهار در دوران جنگ با ائتلاف به رهبری ایالات متحده بود، به خصومت خود با این گروه ادامه داد، گروهی که از نیروهای امنیتی ایران به مناطق بی‌قانون افغانستان پناه می‌بردند. 

حملات مرگبار نیروهای شیرین، از جمله در غزنی در قلب کشور، تمایل جیش‌العدل برای انتقام را افزایش داد. یکی از اعضای این گروه در سال ۲۰۱۰ به شیرین حمله کرد و او را به طور جزئی زخمی کرد و یکی از محافظانش را کشت. 

عملیات‌های نظامی بزرگ نقش شیرین را در رهبری طالبان تقویت کرد و او در سال ۲۰۱۸ حمله‌ای به دفتر فرماندار قندهار طراحی کرد که او را به شدت مجروح کرد و شش دیپلمات امارات متحده عربی را کشت. 

توانایی نظامی او باعث شد که در عرصه دیپلماسی نیز قدرت پیدا کند و شیرین به‌عنوان یکی از اعضای هیات طالبان به دوحه قطر فرستاده شد تا در مذاکرات با ایالات متحده شرکت کند که به خروج آن‌ها منجر شد. 

شیرین، که اکنون فرماندار قندهار و معاون وزیر اطلاعات وزارت دفاع طالبان است، نزدیک‌ترین مقام ارشد به ملا هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان است. 

یک مقام پیشین طالبان به افغانستان اینترنشنال گفت: «رهبر طالبان چندین فرد نزدیک دیگر طرفدار ایران دارد که مسئولیت امنیت منطقه جنوبی را بر عهده دارند.» 

او افزود: «این افراد عمدتا از اعضای مهم حلقه ملا هبت‌الله و افراد معتمدی هستند که دیدگاه مثبتی نسبت به ایران دارند.»